deescalateدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش یافت، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن
deescalatesدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش می یابد، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن
bookدیکشنری انگلیسی به فارسیکتاب، دفتر، سفر، فصل، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، توقیف کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن