یاریدیکشنری فارسی به انگلیسیagency, aid, assist, assistance, help, lift, relief, succor, succour, support
self-serviceدیکشنری انگلیسی به فارسیسلف سرویس، خود زاوری، خود یاوری، کمک بوسیله خود شخص، تهیه و انتخاب غذا توسط خود شخص