146 مدخل
ignite, inflame
catch
lead, traverse, use
living
eke
spend
مشتعل شدن، روشن کردن، گیراندن، اتش زدن، اتش گرفتن
مشتعل، مشتعل شدن، روشن کردن، گیراندن، اتش زدن، اتش گرفتن
آتش می زند، مشتعل شدن، روشن کردن، گیراندن، اتش زدن، اتش گرفتن
آتش سوزی، مشتعل شدن، روشن کردن، گیراندن، اتش زدن، اتش گرفتن
گذراندن