scallopدیکشنری انگلیسی به فارسیگل سرخ، گوش ماهی، دوختن لبه تزئيني، حلزوونهای دوکپهای، پختن، حلزون گرفتن، دوختن
clamدیکشنری انگلیسی به فارسیکلم، گوشت صدف، خسیس، حلزون دو اي كپه یا صدف خوراکی، بچنگال گرفتن، محکم گرفتن
anglesدیکشنری انگلیسی به فارسیزاویه، گوشه، طرف، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، با قلاب ماهی گرفتن، دام گستردن، دسیسه کردن