raspدیکشنری انگلیسی به فارسیکشیدن، سوهان، صدای سوهان، سوهان پهن، سوهان زدن، تراش دادن، با صدای سوهان گوش را ازردن
lugsدیکشنری انگلیسی به فارسیاشکال، پس زدن دهنه اسب، گوشک، گوش پوش، اویزه، دیرک، تیر، ادم کله خر، کودن، قالب زدن، هر عضو جلو امده چیزی، کشیدن و بردن، بزور کشیدن، گنجانیدن
attendدیکشنری انگلیسی به فارسیمراجعه كردن، حضور داشتن، رسیدگی کردن، توجه کردن، مواظبت کردن، گوش کردن، در ملازمت کسی بودن، همراه بودن، در پی چیزی بودن، از دنبال امدن، انتظار کشیدن، انتظار داش
attendsدیکشنری انگلیسی به فارسیشرکت می کند، حضور داشتن، رسیدگی کردن، توجه کردن، مواظبت کردن، گوش کردن، در ملازمت کسی بودن، همراه بودن، در پی چیزی بودن، از دنبال امدن، انتظار کشیدن، انتظار داش