growthsدیکشنری انگلیسی به فارسیرشد، افزایش، پیشرفت، اثر، حاصل، ترقی، تومور، نمود، نتیجه، روش، گوشت زیادی، چيز زائد
growthدیکشنری انگلیسی به فارسیرشد، افزایش، پیشرفت، اثر، حاصل، ترقی، تومور، نمود، نتیجه، روش، گوشت زیادی، چيز زائد