معنی گوشت آلود | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

گوشت زیادی دور زخم التیام یافته (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

proud flesh

گوشتالو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

beefy, chubby, fat, fattish, fleshy, full , meaty

گوشمال دادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

castigate, chastise, punish

گوشمال نشدنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

impunity

گوشت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

meat

جست‌وجوی متن

doughface

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوغ، گوشت الود

trichinoses

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترشیوئن ها، الودگی باتریشین یا کرم گوشت خوک

goose plum

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گوشت آلو

hog plum

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گوشت آلو

hog plum bush

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بوته گوشت آلو