rutدیکشنری انگلیسی به فارسیگودال، عادت، شهوت، خط، روش، گرمی، رد جاده، اثر، خط شیار، شیار دار کردن، مست شهوت شدن، فحل شدن، گشن امدن، شور پیدا کردن، خط انداختن
cellarsدیکشنری انگلیسی به فارسیانبارها، انبار، سرداب، زیر زمین، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه