معنی گه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

گه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

evacuation, excrement, feces, shit, stool

جست‌وجوی مشابه

گه!

دیکشنری فارسی به انگلیسی

shit

گه (حرف ندا به نشان آزردگی یا خشم و غیره)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

damn

گه لوله (زننده)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

turd

گه مگس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flyspeck

گهتازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

spasm

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

T'ien-ching

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تین چینگ

جست‌وجوی متن

gye

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گه

cat's cradle

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گه گه

sea cradle

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گهواره دریا

throatily

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گهگاه

occasioning

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گهگاه، باعی شدن، انگیختن، سبب شدن