detailingدیکشنری انگلیسی به فارسیجزئیات، بتفصیل شرح دادن، شرح دادن، بتفصیل گفتن، بکار ویژهای گماردن، ماموریت دادن
placesدیکشنری انگلیسی به فارسیمکان ها، محل، مکان، جایگاه، وهله، جا، موقعیت، فضا، صندلی، میدان، قرار دادن، جای دادن، گذاشتن، گماردن، در محلی گذاردن
put onدیکشنری انگلیسی به فارسیپوشیدن، انجام دادن، تحمیل کردن، گذاردن، وانمود شدن، صرف کردن، بخود بستن، وانمود کردن، اعمال کردن، بکار گماردن، افزودن، دست انداختن، زدن، برتن کردن، پوشاندن، بکا