pomponsدیکشنری انگلیسی به فارسیpompons، گل کوکب، منگوله، انواع گل داودی، حقه، منگوله نما، گل منگولهای
flourishدیکشنری انگلیسی به فارسیشکوفا شدن، جلوه، سرسبزی، تزئينات نگارشی، نشو و نما کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، شکفتن، برومند شدن، اباد شدن، گل کردن
flourishesدیکشنری انگلیسی به فارسیشکوفا می شود، جلوه، سرسبزی، تزئينات نگارشی، نشو و نما کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، شکفتن، برومند شدن، اباد شدن، گل کردن