foldدیکشنری انگلیسی به فارسیتا کردن، تاه، تا، چین، اغل گوسفند، دسته یا گله گوسفند، حصار، چند لاءی، شکن، در اغل کردن، جا کردن، بشکست خود اعتراف کردن، تاه کردن، تاه زدن، پیچیدن، تاه خوردن، ب
foldsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرابر است، تاه، تا، چین، اغل گوسفند، دسته یا گله گوسفند، حصار، چند لاءی، شکن، در اغل کردن، جا کردن، تا کردن، بشکست خود اعتراف کردن، تاه کردن، تاه زدن، پیچیدن، ت
galligaskinsدیکشنری انگلیسی به فارسیگلیگاسکینز، زنگار، ساق پوش، شلوار کوتاه، شورت، نوعی جوراب یا پاپوش قرون 16 و 17