throttlesدیکشنری انگلیسی به فارسیthrottles، گلو، خرخره، دریچه کنترل بخار یا بنزین، خفه کردن، گلو را فشردن، جلو را گرفتن، جریان بنزین را کنترل کردن
throttledدیکشنری انگلیسی به فارسیضعیف، خفه کردن، گلو را فشردن، جلو را گرفتن، جریان بنزین را کنترل کردن
throttlingدیکشنری انگلیسی به فارسیمهار کردن، خفه کردن، گلو را فشردن، جلو را گرفتن، جریان بنزین را کنترل کردن