گفتهدیکشنری فارسی به انگلیسیbyword, comment, dictum, observation, remark, saw, saying, speaking, speech, statement, utterance
recantsدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین می رود، انکار کردن، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن
ignoresدیکشنری انگلیسی به فارسینادیده گرفته می شود، رد کردن، چشم پوشیدن، تجاهل کردن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن