گشاده دستدیکشنری فارسی به انگلیسیbighearted, bounteous, liberal, free, freehanded, generous, greathearted, largehearted, lavish, magnanimous, munificent, openhanded
گشاده دستیدیکشنری فارسی به انگلیسیbenevolence, bounty, generosity, largess, largesse, liberality, magnanimity
largessدیکشنری انگلیسی به فارسیثروتمندترین، گشاده دستی، بخشش، سخاوت، ازادگی، دهش، انعام، وسعت نظر، بخشیدگی
fraisingدیکشنری انگلیسی به فارسیتکه تکه کردن، چاپلوسی کردن، گشادتر کردن سوراخ، دهانه چیزی را گشادتر کردن