گسترشدیکشنری فارسی به انگلیسیamplitude, area, breadth, circle, development, diffusion, dimension, enlargement, expansion, extension, range, reach, spread, stretch, width
flipدیکشنری انگلیسی به فارسیتلنگر، ضربت سبک وناگهانی، از خود بیخود شدن، تلنگر زدن، گستاخ، جسور، پر رو
extendingدیکشنری انگلیسی به فارسیگسترش دادن، توسعه دادن، طولانی کردن، رساندن، دراز کردن، تمدید کردن، ادامه دادن، طول دادن، منبسط کردن، بزرگ کردن