270 مدخل
appoint, bite, choose, opt, select, sting, tag, take
detail
extract
eligible
sting
cloister
جایگاه، در اردو مسکن گزیدن، احاطه کردن
انتخاب کردن، گزیدن، خواستن، برگزیدن، پسندیدن، جدا کردن
انتخاب کردن، گزیدن، گزیننده
ساکن است، ساکن بودن، اقامت گزیدن، ساکن شدن، سکنی کردن
ساکن، ساکن بودن، اقامت گزیدن، ساکن شدن، سکنی کردن