complexدیکشنری انگلیسی به فارسیپیچیده، مجموعه، عقده، مجموع، هم تافت، گروهه، اچار، مجتمع، مختلط، بغرنج، مرکب از چند جزء
teamدیکشنری انگلیسی به فارسیتیم، گروه، دست، یک دستگاه، گروهه، دسته، جفت، دسته درست کردن، بصورت دسته یا تیم درامدن