معنی گرفت از (اقتباس كرد) | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

گرفت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

take

عاریت گرفت واژه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

borrow

فرو گرفت (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

catalepsy

مه گرفت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

eclipse

مه گرفت کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

eclipse

جست‌وجوی متن

studied

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مورد مطالعه قرار گرفت، دانسته، از روی مطالعه، تعمدی، از پیش اماده شده

preconcentrated

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیش گرفت

apposed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قرار گرفت

recrated

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رونق گرفت

overtaken

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشی گرفت، مبتلا