slugsدیکشنری انگلیسی به فارسیرولز، یک جرعه مشروب، حلزون بی صدف، جانور کندرو، ضربه سنگین زدن، گلوله بی شکل، چارپاره، جانور تنبل، گردونه کندرو، اسب کندرو، تکه فلز خام، ضربت مشت، مثل حلزون حرک
heavenدیکشنری انگلیسی به فارسیبهشت، آسمان، خدا، عرش، فلک، سپهر، عالم روحانی، قدرت پروردگار، گردون، هفت طبقه اسمان
sphereدیکشنری انگلیسی به فارسیکره، حوزه، قلمرو، محیط، گوی، فلک، دایره، رشته، جسم کروی، گردون، حدود فعالیت، دایره معلومات، احاطه کردن، بصورت کره دراوردن