معنی گردانگر | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

گردانگر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

moderator, rotatory

جست‌وجوی مشابه

گردانگر (مکانیک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

drive

گرداگرد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

around

گرداگرد گرفتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ring

چرخ گردان گر(مکانیک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

driving wheel

گانگرن (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

gangrene

جست‌وجوی متن

grangerizer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گرانگرایزر

aureoles

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اورول ها، اله یا نور گرداگرد سر مقدسین

aureola

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اورولا، اله یا نور گرداگرد سر مقدسین

aureolas

دیکشنری انگلیسی به فارسی

aureolas، اله یا نور گرداگرد سر مقدسین

aureolae

دیکشنری انگلیسی به فارسی

aureolae، اله یا نور گرداگرد سر مقدسین