334 مدخل
shuttle
circum-
dustiness
audience
flock
regroup
گرداننده، گردگیر، وسیله گردگیری، روپوش
گردانندگان، ماشین موزنی، برداشت کننده محصول
گرداننده، طفیلی، کسی که دور میزند، ادم بدنام، الت استهزا
گردآوری، گرد اوردن، همگرادنی کردن، تالیف کردن
گردان ها، گردان