کینه توزدیکشنری فارسی به انگلیسیcatty, malicious, revengeful, spiteful, vengeful, venomous, vindictive, viperous, rancorous
grudgeدیکشنری انگلیسی به فارسیناراحتی، کینه، لج، غرض، غبطه، بی میلی، بیزاری، اکراه، لرزیدن، بخل ورزیدن، لجاجت کردن، غبطه خوردن بر، رشک ورزیدن به، غرغر کردن