معنی کون خر | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

اعصاب خرد کن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nerve-racking, nerve-wracking, raspy, unnerving

خرمن کوب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flail

خرمن کوب (شخص یا ماشین)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

thresher

زباله خرد کن (دستگاه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

disposal

قهوه خرد کن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

coffee mill

جست‌وجوی متن

coon bear

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرس کون

trimming capacitor

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرد کن خردکن

pewit gull

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرد کن

sough

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرد کن، صدای زمزمه یا آه، زمزمه یا خش خش کردن

spendless

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کمتر خرج کن