کشیدندیکشنری فارسی به انگلیسیdraw, description, drain, extract, slide, picture, pull, receive, refine, strain, sweep, tow, trace, trail, weigh
striveدیکشنری انگلیسی به فارسیتلاش کن، کوشیدن، کوشش کردن، گستردن، سر و دست شکسن، جد و جهد کردن نزاع کردن
strivenدیکشنری انگلیسی به فارسیتلاش کرد، کوشیدن، کوشش کردن، گستردن، سر و دست شکسن، جد و جهد کردن نزاع کردن
strivesدیکشنری انگلیسی به فارسیتلاش می کند، کوشیدن، کوشش کردن، گستردن، سر و دست شکسن، جد و جهد کردن نزاع کردن
stroveدیکشنری انگلیسی به فارسیتلاش کرد، کوشیدن، کوشش کردن، گستردن، سر و دست شکسن، جد و جهد کردن نزاع کردن