کوتاه کردندیکشنری فارسی به انگلیسیabbreviate, abridge, clip, curtail, cut, dwarf, poll, prune, shorten
comminuteدیکشنری انگلیسی به فارسیکوتاه کردن، ریز ریز کردن، تجزیه کردن، پودرشدن یاکردن، پودر کردن، خرد کردن