کهندیکشنری فارسی به انگلیسیage-old, ageing, aging, ancient, antique, archaic, fossil, hoary, old, olden, primitive
antediluvianدیکشنری انگلیسی به فارسیپیشگویی، ادم کهن سال، ادم کهنه پرست، پیش از طوفان نوح، وابسته به پیش از طوفان
ancientدیکشنری انگلیسی به فارسیباستانی، کهن، پارینه، قدیمی، کهنه، دیرینه، عتیق، پیر، دیر، اباء واجدادی