معنی کنی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

کنیا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Kenya

کنیاک

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cognac

کنیز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bondwoman

کنیز (قدیمی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

handmaiden

کنیز در حرم های عثمانی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

odalisque

جست‌وجوی متن

coni

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کنی

koniology

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کنیولوژی

conine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کنین

conin

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کنین

kenning

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کنینگ، نوعی استعاره، دانش، نگاه، قدرت بینایی، معرفت