کنکاشدیکشنری فارسی به انگلیسیbrainstorming, counsel, deliberation, dialog, dialogue, discussion, forum, guidance, set-to, talk
deliberateدیکشنری انگلیسی به فارسیحساب شده، سنجیدن، کنکاش کردن، تعمد کردن، تعمق کردن، اندیشه کردن، عمدی
consultedدیکشنری انگلیسی به فارسیمشاوره، مشورت کردن، همفکری کردن، رایزنی کردن، کنکاش کردن، مشورت خواستن از
consultsدیکشنری انگلیسی به فارسیمشاوره، مشورت کردن، همفکری کردن، رایزنی کردن، کنکاش کردن، مشورت خواستن از
consultingدیکشنری انگلیسی به فارسیمشاوره، مشورت کردن، همفکری کردن، رایزنی کردن، کنکاش کردن، مشورت خواستن از