ticksدیکشنری انگلیسی به فارسیکنه، تیک، تیک تیک، علامت، سخت ترین مرحله، چوب خط، خطنشان گذاردن، خط کشیدن، چوبخط زدن، نسیه بردن
yellsدیکشنری انگلیسی به فارسیگریه می کنه، نعره، صدا، هلهله، ضجه، فریاد زدن، نعره کشیدن، مثل خوک فریادکردن، جیغ زدن