145 مدخل
dull, insentient, leaden, numb
benumb
opiate
insentience
less, under, minor, seldom, under-
کمترین تعداد مشترک چند، کوچکترین مضرب مشترک
کمتر خرج کن
کمتر، کوچکتر، پست تر، اصغر
کمترین، نحیف، لئیم، ناقص، قلیل، خسیس، اندک
کمتر سفر کرد