2742 مدخل
obstreperousness, recalcitrance, wrongheadedness
rebel
obstreperously, waywardly, wrongheadedly
comme il faut
block, brain, head, loaf, skull
gangrene
بازجویی، کله شقی، جواب رد، تمرد، سرکشی، سر سختی
بی حوصلگی، سرکشی، تمرد، کله شقی، جواب رد، سر سختی
کله
کله پاچه، دمی، دم وار، وابسته به دم، واقع در نزدیکی دم