معنی کلا ه سرگذاشتن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی هم‌آوا

کلاه سر گذاشتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wear

جست‌وجوی مشابه

کلاه سر گذاشتن (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bonnet

کلاه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cap, coiffure, hat, headgear, helmet, miter

کلاه آفتابی زنانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sunbonnet

کلاه از سر بر داشتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

uncover, salute

کلاه ایمنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crash helmet, hard hat, headpiece

جست‌وجوی متن

bilked

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bilked، کلاه سر گذاشتن، از پرداخت طفره زدن

bilking

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bilking، کلاه سر گذاشتن، از پرداخت طفره زدن

bilks

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bilks، کلاه سر گذاشتن، از پرداخت طفره زدن

bonneting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چرت زدن، کلاه سر گذاشتن

bonneted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پوشیده شده، کلاه سر گذاشتن