pollsدیکشنری انگلیسی به فارسینظرسنجی ها، رای، رای جویی، اخذ رای دسته جمعی، تعداد اراء اخذ اراء، فهرست نامزدهای انتخاباتی، مراجعه به اراء عمومی، راس کلاه، رای گرفتن، نمونه برداشتن، سر شماری
pollدیکشنری انگلیسی به فارسینظرسنجی، رای، رای جویی، اخذ رای دسته جمعی، تعداد اراء اخذ اراء، فهرست نامزدهای انتخاباتی، مراجعه به اراء عمومی، راس کلاه، رای گرفتن، نمونه برداشتن، سر شماری کرد
lodgesدیکشنری انگلیسی به فارسیتسلیم می شود، منزل، کلبه، خانه، انبار، جا، شعبه فراماسون ها، مسکن دادن، منزل دادن، پذیرایی کردن، گذاشتن، تسلیم کردن، قرار دادن، منزل کردن، بیتوته کردن، به لانه
lodgeدیکشنری انگلیسی به فارسیتسلیم شدن، منزل، کلبه، خانه، انبار، جا، شعبه فراماسون ها، مسکن دادن، منزل دادن، پذیرایی کردن، گذاشتن، تسلیم کردن، قرار دادن، منزل کردن، بیتوته کردن، به لانه پنا
headsدیکشنری انگلیسی به فارسیسر، رئيس، راس، رهبر، کله، نوک، موی سر، دماغه، سرصفحه، عنوان، متصدی، سار، انتها، سالار، ابتداء، سرگذاشتن به، دارای سر کردن، ریاست داشتن بر، رهبری کردن، در بالا و