381 مدخل
answer
bail
cut
meld
adequacy, competence, efficiency, sufficiency
cloture
انجام دادن، عمل کردن، کردن، کفایت کردن، بدرد خوردن
کافی است، کافی بودن، بس بودن، کفایت کردن، بسنده بودن