seizedدیکشنری انگلیسی به فارسیکشف و ضبط، ضبط کردن، تصاحب کردن، غصب کردن، مصادره کردن، بتصرف آوردن، قاپیدن، توقیف کردن، دچار حمله شدن، درک کردن، مبتلا کردن
concordancesدیکشنری انگلیسی به فارسیموافقت نامه ها، مطابقت، کشف اللغات، موافقت، هم اهنگی، فهرست، تطبیق نامه، هم شیبی، راهنمای مطالب و موضوعات کتاب