spinsدیکشنری انگلیسی به فارسیچرخش، چرخاندن، چرخیدن، چرخ زدن، فر زدن، ریسیدن، رشتن، تنیدن، به درازا کشاندن، خیط و پیت کردن
draggedدیکشنری انگلیسی به فارسیکشید، کشیدن، کشاندن، بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، کاویدن، با تور گرفتن