certifyingدیکشنری انگلیسی به فارسیصدور گواهینامه، تصدیق کردن، شهادت کتبی دادن، مطمئن کردن، تضمین کردن، گواهی کردن، صحت و سقم چیزی را معلوم کردن
certifyدیکشنری انگلیسی به فارسیگواهینامه، تصدیق کردن، شهادت کتبی دادن، مطمئن کردن، تضمین کردن، گواهی کردن، صحت و سقم چیزی را معلوم کردن