rushesدیکشنری انگلیسی به فارسیسر و صدا می کند، یورش، حمله، یک پر کاه، تعجیل، جویبار، ازدحام مردم، فشار، خیز، بوریا، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید، جوی، هجوم بردن، برسر چیزی
American Federation of Labor and Congress of Industrial Organizationsدیکشنری انگلیسی به فارسیفدراسیون کار و کنگره سازمان های صنعتی آمریکا