کاستندیکشنری فارسی به انگلیسیabate, allay, alleviate, allowance, cut, cutback, damp, dampen, decrease, deplete, drop, modify, pare, save, slash, lessen, take, lower, reduce, remit, retrench
lessenedدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش یافته است، کاستن، کاهش دادن، تقلیل دادن، تقلیل یافتن، کمتر شدن، خرد کردن، کمتر کردن، تخفیف یافتن، خرد ساختن، خرد شدن
deceleratedدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش یافته است، کاستن سرعت، اهسته کردن، کند کردن، از سرعت چیزی کاستن