reservingدیکشنری انگلیسی به فارسیرزرو، رزرو کردن، از پیش حفظ کردن، پس نهاد کردن، اختصاص دادن، اندوختن، تودار بودن، منتقل کردن، کنار گذاشتن
kid gloveدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکش بچه، گریزان و فراری از کار، دستکش پوش، از لای زرق و برق بیرون امده
kid-gloveدیکشنری انگلیسی به فارسیبچه دستکش، گریزان و فراری از کار، دستکش پوش، از لای زرق و برق بیرون امده