ژرفدیکشنری فارسی به انگلیسیbottomless, deep, deep-rooted, fathomless, heavy, hollow, intense, inveterate, oracular, recondite, unfathomable
plumbدیکشنری انگلیسی به فارسیولنتاین، ژرف پیما، شاقول عمودی، گلوله سربی، عمود بودن، با شاقول ازمودن، لوله کشی کردن، ژرف یابی کردن، عمق پیمودن، عمودیقرار دادن، شاقولی افتادن، با سرب مهر و مو