چیرهدیکشنری فارسی به انگلیسیdominant, predominant, preponderant, prevailing, regnant, triumphant, victor
چیره دستدیکشنری فارسی به انگلیسیadept, able, accomplished, ambidextrous, deft, dominant, handy, hotshot, master, skilled, skillful, versed, wizard, masterful
prevailدیکشنری انگلیسی به فارسیغالب شدن پیروز شدن چیره شدن، چیره شدن، شایع شدن، چربیدن، مستولی شدن، غالب امدن
overcomesدیکشنری انگلیسی به فارسیرفع می شود، چیره شدن، مغلوب ساختن، غلبه یافتن، برتری یافتن، غالب امدن
outrodeدیکشنری انگلیسی به فارسیبیرون رفتن، در مسابقه چیره شدن، در سواری پیش افتادن از، در برابر طوفان ایستادگی کردن