larkingدیکشنری انگلیسی به فارسیلرزش، شوخی کردن، چکاوک شکار کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن
larkedدیکشنری انگلیسی به فارسیلرزید، شوخی کردن، چکاوک شکار کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن
larkدیکشنری انگلیسی به فارسیزشت، شوخی، روش زندگی، قزلاخ، خوشی، چکاوک و گونه های مشابه ان، شوخی کردن، چکاوک شکار کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن
larksدیکشنری انگلیسی به فارسیزرق و برق، شوخی، روش زندگی، قزلاخ، خوشی، چکاوک و گونه های مشابه ان، شوخی کردن، چکاوک شکار کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن
laverockدیکشنری انگلیسی به فارسیلوروکو، شوخی، خوشی، روش زندگی، قزلاخ، چکاوک و گونه های مشابه ان، چکاوک شکار کردن، شوخی کردن، دست انداختن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن