chapدیکشنری انگلیسی به فارسیچپ، مرد، شکاف، مشتری، جوانک، ترک، فک، چانه، خراش، انتخاب کردن، شکاف دادن، ترکاندن، زدن، خشکی زدن
handselدیکشنری انگلیسی به فارسیدست چپ، رونما، فال، شانس، هدیه، پول، دشت اول صبح، پیش قسط، بیعانه دادن، عیدی دادن، رونما دادن، دشت کردن