pipesدیکشنری انگلیسی به فارسیلوله های، لوله، پیپ، نی، چپق، نای، نی زنی، لوله حمل مواد نفتی، ساقهتوخالی گیاه، نی زدن، فلوت زدن، صفیر زدن، لوله کشی کردن، با صدای تیز و زیر حرف زدن
puffingدیکشنری انگلیسی به فارسیپف کردن، چپق یا سیگار کشیدن، منفجر شدن، پف دادن، بلوف زدن، لاف زدن، منفجر کردن، وزیدن