معنی چهارصد هزار | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

چارقد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

headdress, headgear, scarf

چهار ضلعی (هندسه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

quadrangle, tetragon

چهار قلو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

quadruplet

چهار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

four, quadri-, tetra-

چهار باندی (دستگاه های صوتی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

quadraphonic

جست‌وجوی متن

Four Hundred

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چهارصد

four-in-hand

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چهار در دست، گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد

fortypenny

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چهارتا

fourteener

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چهار نفره، شعر چهارده وتدی، شعر چهارده هجایی، چهاردهتایی

common four-o'clock

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چهار ساعته معمولی