slapsدیکشنری انگلیسی به فارسیاسلپ ها، ضربت، تودهنی، ضربه شدید، ضربت سریع، صدای چلب چلوپ، با کف دست زدن، زدن، تپانچه زدن
slapدیکشنری انگلیسی به فارسیسیلی زدن، ضربت، تودهنی، ضربه شدید، ضربت سریع، صدای چلب چلوپ، با کف دست زدن، زدن، تپانچه زدن
splashesدیکشنری انگلیسی به فارسیچلچله، چلپ چلوپ، صدای ریزش، دارای ترشح، شتک، دارای صدای چلب چلوب، صدای ترشح، چلپ چلوپ کردن، ریختن، ترشح کردن
splashدیکشنری انگلیسی به فارسیچلپ چلوپ، صدای ریزش، دارای ترشح، شتک، دارای صدای چلب چلوب، صدای ترشح، چلپ چلوپ کردن، ریختن، ترشح کردن