242 مدخل
herd, jam, overcrowd, squeeze
muscle
crowd
strive, try
graze
چغندن
چیدن، جیب بری، پس مانده، دله دزدی، ناخنک زنی
چکیدن، چکه کردن، چکانیدن، ژوشیدن
چیدن، پشت کسی را شکستن، دندانه دار کردن
چیدن پنبه