1137 مدخل
lechery, leer, ogle, voyeurism
leer, ogle
lecher, lecherous, ogler, voyeur
eye, eyed
righto
blue-eyed
چشم چرانی
جواهرات، چشم چرانی، چشم چرانی کردن، با چشم غمزه کردن، نگاه عاشقانه کردن
زغال سنگ، چشم چرانی، چشم چرانی کردن، با چشم غمزه کردن، نگاه عاشقانه کردن
زغال سنگ، با چشم غمزه کردن، چشم چرانی کردن، نگاه عاشقانه کردن
چشم